۩۩۩ آداب شب حجـــــــله ۩۩۩

آداب شب حجله ترجمه کتاب آداب الزفاف نوشته استاد آلبانی رحمه الله

۩۩۩ آداب شب حجـــــــله ۩۩۩

آداب شب حجله ترجمه کتاب آداب الزفاف نوشته استاد آلبانی رحمه الله

پرهیز از اعمال نامشروع

آداب شب حجله (3۱)  

 

پرهیز از اعمال نامشروع 

برداماد واجب است که از هر کاری خصوصاً آنچه که مردم از روی عادت و عرف در این مراسم انجام می دهند و مخالف با شرع است، پرهیز نماید، حتی بسیاری از مردم به سبب سکوت علما گمان می کنند که این کارها از نظر شرع هیچ اشکالی ندارد و بنده در اینجا برخی از اینگونه اعمال را بر می شمرم:

1- نصب عکس بر دیوارها: نصب نمودن و آویزان کردن عکسها خواه به شکل مجسمه باشد یا علاوه بر آن، خواه سایه دار باشد و یا بدون سایه، چه با دست نقاشی شده باشد و چه با دوربین عکاسی گرفته شده باشد، فرقی نمی کند. همة اینها حرام و ناجائز است و کسی که توانایی پاره نمودن این عکس ها را ندارد، بر او واجب است که در صورت توان آنها را از دیوار بکند. و در این مورد احادیث متعددی وارد شده است:

الف- از عایشه رضی الله عنه روایت است که: روزی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نزد من آمد در حالیکه من خانه کوچکم را با پرده هایی که بر روی آنها اسبهای بال دار نقاشی شده بود، پوشانده بودم.وقتی آن را دیدند رنگشان تغییر کرد. و فرمود: ای عایشه، روز قیامت سخت ترین عذاب به کسانی تعلق می گیرد که به آفرینش خداوند همانند می سازند و در روایتی دیگر آمده: سازندگان این عکسها عذاب می شوند و به آنها گفته خواهد شد: آنچه که خلق نمودید، زنده نمایید، سپس فرمودند: خانه ای که در آن عکس باشد فرشتگان داخل نمی گردند. عایشه می گوید: پرده را تکه تکه نمودیم و از آن یکی دو بالش ساختیم و و من رسول خدا را دیدم که به یکی از آن دو بالشت که دارای عکس بود، تکیه داده بودند.(۱)

ب- از عایشه رضی الله عنه روایت است: برای رسول الله بالشتی درست کردم که روی آن عکسهایی بود، وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمدند دم درب ایستاده، با دیدن آن چهره شان دگرگون شد، گفتم: ای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، آیا چیز بدی در من دیدید؟ اگر گناهی انجام دادم به سوی الله باز می گردم، فرمودند: این چه بالشتی است؟ گفتم: بالشی تهیه نمودم تا شما بر آن تکیه کنید و بر روی آن بخوابید، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: مگر نمی دانی که فرشتگان به خانه ای که در آن عکس باشد داخل نمی شوند، و کسی که عکس می سازدروز قیامت عذاب خواهد شد. و به آنها گفته خواهد شد آنچه خلق کردید زنده نمایید و در روایتی دیگر آمده: همانا کسانیکه این عکسها را درست نموده اند روز قیامت عذاب خواهند شد. عایشه می فرماید رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وارد خانه نشدند تا اینکه آن عکسها را بیرون نمودم.(۲)

3- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: جبرئیل نزد من آمد و گفت: دیشب خواستم نزد شما بیایم اما مجسمه ها و پردة عکس دار و سگی که در خانه بود، مانع ورود من شدند. دستور بده تا سر مجسمه های موجود در خانه قطع گردد تا همانند درخت گردند و بگو پرده را تکه تکه کنند و از آن دوپشتی یا بالشت درست نمایند تا پایمال گردند و نیز دستور بده که سگ از خانه بیرون رانده شود زیرا ما فرشته ها به خانه ای که در آن عکس و سگ باشد داخل نمی شویم. عایشه می گوید: دیدیم که توله سگی که از امام حسن رضی الله عنه یا امام حسین رضی الله عنه بود، زیر تخت رفته است پیامبر به عایشه فرمودند: این سگ از چه وقت به خانه آمده؟ عایشه گفت: به خدا خبر ندارم، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دستور داد تا آن توله سگ را از خانه بیرون کنند. و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مقداری آب برداشته و در جایی که آن توله سگ خوابیده بود پاشیدند.(۳)  

تزئین دیوارها با قالیچه 

دومین چیزی که باید از آن پرهیز نمود تزئین دیوارها با قالیچه و امثال آن است، گرچه از ابریشم هم نباشد، زیرا در این کار اسراف و تزئینی نامشروع می باشد، بنابر حدیثی که از عایشرضی الله عنها روایت شده است که: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در یکی از غزوه ها شرکت داشتند، وقتی خبر بازگشت ایشان به من رسید یکی از فرشهایی که دارای عکس بود برداشته همانند پرده بر دیوار آویزان نمودم، چون رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وارد خانه شدند در حجره با ایشان روبرو شدم، گفتم: درود و رحمت و برکت خداوند بر شما باد، ستایش خدایی را که شما را یاری نمود و عزت داد و چشمانتان را روشن گردانیده و شما را بزرگ داشت، عایشه می گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با من صحبت نکردند، ناراحتی را در چهرة پیامبر مشاهده نمودم، پیامبر شتابان وارد خانه شدند و آن فرش را از روی دیوار برداشتند سپس فرمودند: آیا دیوار را با پرده عکس دار می پوشی؟ همانا خداوند به ما امر نکرده که با آنچه که به ما عنایت نموده سنگ و گل را بپوشانیم. عایشه می گوید: از آنها دو بالشت تهیه کردم و آنها از لیف خرما پر نمودم، رسول الله بر این کار من ایراد نگرفتند و بر آن دو بالش تکیه زده و استراحت می نمودند.(۴)

بدین سبب بعضی از سلف از ورود به خانه هایی که دیوارهای آنها با پرده پوشیده شده بود امتناع می ورزیدند. سالم بن عبدالله می گوید: که در حیات پدرم عروسی نمودم، پدرم مردم رادعوت نمود. ابو ایوب نیز جزء دعوت شدگان و خانه مرا با فرشها و پردها و قالیچه های سبز مزین نموده بودند، چون ابو ایوب وارد شد مرا دید، متوجه شد که خانه مرا فرشها و پردها وقالیچه های سبز مزین نموده اند. به پدرم گفتند: ای عبدالله، آیا دیوارها را می پوشید، پدرم با حیا و شرمندگی گفت: حریف زنها نمی شویم، ابو ایوب گفت: می دانستم که زنان بر همه غالب می آیند اما فکر نمی کردم که بر تو نیز غلبه یابند. سپس گفت: نه از غذایتان می خورم و نه به خانه تان داخل می شوم، و بلافاصله بیرون شد و رفت.(۵) 

باریک نمودن و کندن موی ابروها 

سومین موردی که باید از آن پرهیز نمود عملی است که بعضی از زنان مرتکب آن می شوند، و آن اینکه ابروانشان را به شکل کمان و یا هلال باریک می نمایند و به گمان خود این چیز باعث زیبا شدن آنها می شود، در حقیقت این عمل از جمله مواردی است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آن را حرام نموده و انجام دهنده آنرا لعنت فرموده است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: خداوند زنانی را که خال بربدن دیگران می کوبند و زنانی که خال کوبی می شوند زنانی را که از دیگری می خواهند ابروانشان را اصلاح کند و زنانی که به منظور زیبایی بین دندانهایشان فاصله ایجاد می نمایند و خلقت خداوند را تغییر می دهند، را لعنت نموده است.(۶)  

لاک زدن و بلند نمودن ناخنها 

چهارمین چیزی که باید زن مسلمان از آن پرهیز نماید عادت زشت لاک زدن ناخنها و بلند گذاشتن آنهاست (حتی متأسفانه بعضی از پسران جوان نیز این کار را انجام می دهند.) این عمل زشت از زنان رو سپی اروپایی در میان بسیاری از زنان مسلمان رسوخ کرده است زیرا این عمل هم تغییر خلق الله بوده و موجب لعنت می گردد و هم تشبیه به زنان کافر می باشد، که در احادیث بسیاری از آن ممانعت شده است؛ از آن جمله این گفته پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که می فرمایند: کسی که خود را به قوم و گروهی مشابه نماید از آنهاست(۷) و این کار مخالف با فطرت و سرشتی است که خداوند انسان را بر آن آفریده است و در این مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: خصلتهای فطرت پنج تا است: ختنه کردن، استفاده نمودن از التی تیز برای تراشیدن موی زیر ناف، و در روایت دیگری آمده که تراشیدن موی زیر ناف، کوتاه نمودن سبیل، کوتاه نمودن ناخونها، و کندن موی زیر بغل. 

(۸) و انس رضی الله عنه می گوید: برای ما وقت معین شد و در روایتی دیگر آمده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، در کوتاه نمودن سبیل، و کوتاه کردن ناخنها و نیز کندن موهای زیر بغل و تراشیدن موهای زیر ناف وقتی را برای ما معین نمودند که نباید از چهل روز بیشتر بر بدن نگه داشته شوند و باید کوتاه نماییم.(۹) 

تراشیدن ریش 

پنجمین عمل زشت که اگر نزد صاحبان فطرت پاک از موارد پیشین زشت تر نباشد، در زشتی کمتر از آنها نیست ـ عملی است که بیشتر مردان بدان مبتلا هستند و آن، تراشیدن ریش به منظور زیبایی است، و این عمل را به تقلید از اروپاییهای کافر انجام میدهند، تا جاییکه این را عار می دانند که داماد شب اول بدون تراشیدن ریش نزد عروس برود و در این عمل چندین نوع مخالفت با شرع صورت می گیرد: الف: تغییر خلق خدا؛ خداوند درباره شیطان چنین می فرماید: خدا نفرینش نماید، او گفته است که، من از میان بندگان تو حتماً بهرة معین و جداگانه خود را برمی گیرم، حتماً آنان را گمراه می کنم و به دنبال آرزوها و خیالات روانشان می گردانم و به آنها دستور می دهم که گوشهای چارپایان را قطع کنند و آفرینش خدا را دگرگون نمایند و هر کس اهریمن را بجای خدا سرپرست و یا دوست انتخاب نماید به راستی که زیانی آشکار نموده است.(۱۰)این نص صریحی است که تغییر مخلوق خدا بدون اجازة او پیروی از دستور شیطان و نافرمانی الله مهربان است.

و یقیناً لعنتی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم درباره زنانی که برای زیبایی خود باعث تغییر خلق الله می شوند بیان نموده شامل تراشیدن ریش برای زیبایی و حسن، نیز می گردد و در لعنت مذکوره بنابر علت مشترک هر دو داخل اند.

و اما اینکه گفتم: تغییر خلق الله بدون اذن وی، بدین خاطر است که این وهم یا خیال در ذهن خطور نکند که شامل تراشیدن موهای زائد زیر ناف و غیره نیز می شود، بلکه این موارد از اعمالی است که شریعت اجازه داده است بلکه مستحب و یا بالاتر از آن واجب گردانیده است.

ب: و نیز با این دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که فرموده اند: سبیلها را خوب کوتاه و ریشها را بلند نگه دارید.(۱۱) مخالفت می گردد.

و واضح است که صیغه امر در زبان عربی دلالت بر واجب بودن می نماید مگر اینکه دلیلی وجود داشته باشد که بر عدم وجوب دلالت نماید، ولی برعکس اینجا دلائل و قرائنی وجود دارد که به وجوب بیشتر تأکید می کند:

1- مشابهت با کفار می گردد، چون پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: سبیلها را کوتاه نموده و ریشهایتان را بلند نگه دارید و با مجوسیها مخالفت نمایید.(۱۲)

2- نکته دیگری که بر وجوب تاکید می نماید مشابهت با زنان است، زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مردانی که خویش را به زنان و زنانیکه خود را به مردان شبیه می نمایند لعنت نموده اند.(۱۳)

و این امر بر هیچکس مخفی نیست که با تراشیدن ریش که خداوند مرد را با آن از زن متمایز نموده، بزرگترین مشابهت نمودن با زن است، امیدوارم با این دلائل که ما ذکر نمودیم افرادی که به این عمل خلاف شرع مبتلا اند، قانع گردند، خداوند ما و ایشان را از هر چیزی که دوست ندارد و راضی نیست بر حذر بدارد.  

انگشتر خواستگاری 

ششمین چیزی که باید از آن پرهیز نمود، پوشیدن انگشتر طلایی توسط بعضی از مردان می باشد که معروف به انگشتر خواستگاری است.

این عمل علاوه بر تقلید از کفار (زیرا عادتی است که از مسیحیت بر مسلمان تحمیل شده) مخالف صریح با نصوص و احادیث صحیحی است که در آنها پوشیدن انگشتر طلایی بر مردان و زنان چنانکه بعداً به آن خواهیم پرداخت حرام اعلام شده است.

اکنون بعضی از آن نصوص و احادیث را بیان می نماییم:

1- پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم از پوشیدن انگشتر طلایی ممانعت نمودند.(۱۴)

2- از ابن عباس رضی الله عنه روایت است که رسول الله روزی انگشتر طلایی را در دست شخصی مشاهده نمود آنرا بیرون نموده و پرتاب کردند و فرمودند: یکی از شماها اخگر آتش را گرفته و به دستش می نماید. چون رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تشریف بردند به آن فرد گفته شد که برو و انگشترت را بردار و از آن به نوعی دیگر استفاده کن، آن مرد گفت: نه، قسم بخدا، چیزی را که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دور انداخته هرگز برنخواهم داشت.(۱۵)

3- از ابو ثعلبه الخشنی رضی الله عنه روایت است که: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در دست وی انگشتری طلایی را مشاهده نمود، و با تکه چوبی که در دست داشت شروع به زدن بر انگشتر نمود، چون پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چهره اش را برگرداند او انگشتر را انداخت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم چون دوباره به دستش نگاه کرد، انگشتر را نیافت، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: شاید ما ترا بدرد آورده و تاوان و جریمه نمودیم.(۱۶)

4- از عبدالله بن عمررضی الله عنهما روایت است که: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در دست یکی از یارانشان انگشتر طلایی را دیدند و چهره خویش را از وی برگرداندند، صحابی آن انگشتر را از دستش بیرون و انگشتر آهنی به دست نمود، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: این هم زشت است و زیور دوزخیان می باشد، صحابی آنرا نیز بیرون نموده و انگشتر نقره ای بدستش نمود رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سکوت نموده و درباره آن چیزی نگفتند.(۱۷)

5- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد ابریشم و طلا نپوشد.(۱۸) 

6- رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس از امت من طلا بپوشد و در حالیکه طلا به تن دارد از دنیا برود خداوند طلای بهشت را بر وی حرام می دارد.(۱۹)



 (۱) این حدیث را بخاری 10/317-318 و مسلم 6/158-160 و بیهقی 7/269 و بغوی در شرح السنه 3/277/1 و ثقفی در ثقفیان تحت شماره 11 و عبدالرزاق در الجامع جلد 2 شماره 64 و احمد 6/229/281 روایت نموده اند.

(۲) این روایت را بخاری 2/11 و 4/105 و ابوبکر شافعی در الفوائد 6/68 با سند صحیح روایت نموده اند.

(۳) این حدیث صحیح است و مجموعه احادیثی است که آن را 5 صحابی روایت نموده اند، 1 ابوهریره که روایت آنرا ابوداوود 2/198 نسائی 2/302 ترمذی 4/21 ابن حبان 1687 احمد 2/305 و دیگر محدثین روایت نموده اند 2و3 عایشه و میمونه اند که روایت آنها را مسلم 6/156 ابوعوانه احمد 6/142 روایت نموده اند، 4 ابو رافع است که روایت آنرا رویانی 25/139/2 روایت نموده است 5 اسامه بن زید است که آنرا طحاوی با سند حسن روایت نموده است.

استاد آلبانی در پاورقی های بحث عکس در این کتاب چنین می گوید: قبل از اینکه بحث عکس را به پایان برسانم لازم است یک نکته را متذکر شوم و آن اینکه با وجودیکه هر نوع عکس سایه دا باشد یا بدون سایه نزد ما حرام است آن دسته از عکسها که فایده آن یقینی است و در آنها هیچ ضرری نیست اشکالی ندارد مانند تصاویر و عکسهایی که برای طبابت، جغرافی، دستگیری مجرمین، و دیگر امور ضرری می باشد. و نیز عکسهایی که جنبه تربیتی در آنها ملحوظ باشد و به منظور تعلیم و تزکیه تهیه شده باشند اشکالی ندارد.اما بقیه عکسها مانند عکسهای مشایخ، بزرگان، دوستان و غیره که در آنها هیچ فایده ای نیست بلکه مشابهت با کفار در پرستش بتها است بر اصل تحریم بودن شان باقی می ماند.

 (۴) این روایت را مسلم 6/158 و ابوعوانه 8/253 و 1 و 261/1 و ابن سعد 8/344 و احمد 6/247 و ابوبکر شافعی در الفوائد 67/2 و ابویعلی در مسند خویش 225/1 و دیگر محدثین روایت نموده اند.

 (۵) این حدیث را طبرانی 1/192/2 و ابن عساکر 5/218/2 و ابوبکر مروزی در الورع 20/1 معلقا و نیز بغوی در شرح السنه 3/24 روایت نموده اند. مترجم گوید: تمام احادیث و آثاری که استاد آلبانی رحمه الله علیه درباره ممانعت آویزان نمودن پرده بر دیوارها خانه ها متذکر شدند درباره آن نوع از پرده هاست که فقط برای آرایش و اسراف و تزئینات نامشروع بر دیوارهای خانه ها آویزان می شوند و الا آن نوع از پرده ها که جلوی دربها، طاقها، و پنجرها برای حجاب و یا جلوگیری از ورود گرد و غبار و آفتاب به درون خانه ها استفاده می شود هیچ ممانعتی در احادیث نیامده است تا جائیکه خانه خود پیامبر بزرگوار اسلامr نیز دارای چنین پردهایی بودند چنانکه در روایت آمده که روزی کعب بن مالک و ابن ابی حدرد به خاطر فرضی در مسجد درگیر بودند و پیامبرr درخانه اش بودند که صدایشان را شنیده بلند شده و آمدند تا اینکه پرده درب خانه را بلند نمودند و سپس به کعب بن مالک گفتند نیمی از طلب خویش را معاف کن- الفاظ عربی چنین است«حتی کشف سجف حجرته» یعنی پرده خانه اش را بلند نمود- این روایت را بخاری تحت شماره 457 و مسلم تحت شماره 1558 روایت نموده اند علاوه بر این + من وراء حجاب از پشت پرده در قرآن آمده است.

 (۶) این حدیث را بخاری10/306 و مسلم 6/166 و ابوداوود 2/191 و ترمذی 3/16 روایت نموده اند و ترمذی آنرا صحیح قرار داده است و دارمی 2/279 و احمد تحت شماره 4129 و ابن عساکر 11/298/1-2 از ابن مسعود روایت نموده اند

 (۷) این حدیث را ابوداوود و احمد و نیز عبدبن حمید در المنتخب 92/2 و طحاوی در المشکل با سند حسن روایت نموده اند

 (۸) این حدیث را بخاری 10/276 و مسلم 1/153 و ابوداوود 2/194 و نسائی 1/7 و احمد 2/229 از ابوهریره روایت نموده اند.

(۹) این حدیث را مسلم 1/153 و ابوعوانه 1/190 و ابوداوود 2/195 و نسائی 1/7 و ترمذی 4/7 و احمد 3/122 و ابن الاعرابی در المعجم 41/1 و ابن عدی 201/2 و ابن عساکر 8/142/1 روایت نموده اند .  

(۱۰) سوره نساء [118و119]

 (۱۱) این حدیث را بخاری 10/289 و مسلم 1/153 و ابوعوانه 1/189 و دیگر محدثین از ابن عمرt روایت نموده اند.

 (۱۲) این حدیث را مسلم و ابوعوانه از ابوهریرهt روایت نموده اند.

 (۱۳) این حدیث را بخاری 10/274 و ترمذی 2/129 روایت نموده اند و ترمذی آنرا صحیح قرار داده است بغوی در حدیث علی بن الجعد 5/145/2 و ابن حبان در الثقات 2/89 و ابو نعیم در اخبار اصبهان 1/120 و ابن عساکر در تحریم الابنه 166/1 روایت نموده اند و شواهدی از حدیث ابوسعید و ابوهریره و ابن عمر نیز دارد.

 (۱۴) این حدیث را بخاری 10/259 و مسلم 6/135 و احمد 4/287 از براء بن عازب و بخاری 10/260 و مسلم 6/149 و نسائی 2/288 و احمد 2/468 و ابن سعد 1/2/161 از ابوهریرهt روایت نموده اند- در این باره از علی و عمران و دیگر یاران پیامبرr روایت شده است.

(۱۵) این حدیث را مسلم 6/149 و ابن حبان در صحیح خویش 1/150 و طبرانی 3/150/1-2 و ابن دیباجی در الفوائد المنتقاه 2/80/1-2 روایت نموده اند.

(۱۶) این حدیث را نسائی 2/288 و احمد 4/195 و ابن سعد 7/416 و ابونعیم در اصبهان 1/400 روایت نموده اند.

(۱۷) این حدیث را احمد در شماره 6518 و 6680 و بخاری در الادب المفرد تحت شماره 1021 با سند حسن روایت نمودند و این حدیث دارای شواهدی از حدیث عمربن خطابt و بریده و جابر بن عبدالله نیز دارد.

 (۱۸) این حدیث را احمد 5/261 از ابوامامه مرفوعا با سند حسن روایت نموده است.

(۱۹) این حدیث را احمد در شماره 6556 و 6947 از عبدالله بن عمرt و مرفوعا با سند صحیح روایت نمودند استاد احمد محمد شاکر در تعلیقات خویش بر مسند احمدبن حنبل نیست به این حدیث بحث جالبی نمودند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد