۩۩۩ آداب شب حجـــــــله ۩۩۩

آداب شب حجله ترجمه کتاب آداب الزفاف نوشته استاد آلبانی رحمه الله

۩۩۩ آداب شب حجـــــــله ۩۩۩

آداب شب حجله ترجمه کتاب آداب الزفاف نوشته استاد آلبانی رحمه الله

رفتار و برخورد نیک با همسر

آداب شب حجله (39) 

 

رفتار و برخورد نیک با همسر 

بر شوهر لازم است که با همسرش رفتار نیک داشته باشد و با وی در چیزهایی که خداوند حلال نموده، نه در محرمات و بالاخص وقتی که کم سن و سال باشد، همراهی نماید و در این باره احادیث زیادی روایت گردیده است.

1- پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: بهترین شما کسی است که با خانواده اش خوشرفتار باشد و خوش رفتارترین شما با خانواده اش من هستم(1)

2- و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در حجة الوداع فرمود: آگاه باشید که شما را نسبت به زنان توصیه می نمایم که با آنها به خوبی رفتار نمایید، زیرا آنها به نزد شما اسیر می باشند، و شما از آنها چیزی بجز استمتاع (جماع) مالک نیستید مگر اینکه عمل زشت را آشکارا مرتکب شوند و اگر چنین کردند همبستری با آنها را ترک کرده و آنها را کتکی نه چندان سخت بزنید و اگر از شما اطاعت کردند بر آنان راه دیگری را جستجو ننمایید و بدانید که شما بر زنانتان و زنانتان بر شما حقی دارند، حق شما بر آنها این است که بر فرش شما کسانی را که از آنها متنفرید و بد می برید ننشانند و به خانه تان اجازه ورود ندهند و حق آنها بر شما این است که در لباس و غذایشان خوب بوده و سخت گیری نکنید.(2)

3- و همچنین رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: هیچ مرد مسلمانی از همسر مسلمانش بد نبرد زیرا اگر یکی از خصلتهایش را نپسندد از خصلت دیگرش راضی خواهد شد.(3)

4- و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان، خوش اخلاق ترین آنهاست و بهترینشان کسانی اند که با همسرانشان خوشرفتارترین آنها باشند.(4)

5- از عایشه رضی الله عنهاروایت است که میفرماید: روز عید حبشیها با سر نیزه هایشان در مسجد بازی می کردند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مرا صدا زده به من گفتند: ای حمیرا،(5) آیا دوست داری که تماشایشان کنی؟ گفتم: آری، مرا پشت سرش قرار داده و شانه هایش را برایم پایین آورد تا تماشایشان کنم، من چانه ام را بر شانه پیامبر گذاشتم و رخسارم را به گونه پیامبر چسباندم و از بالای شانه هایشان نگاه می کردم. و در روایتی دیگر آمده که از میان گردن و گوش پیامبر تماشا می کردم و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرمودند: ای بنی ارفده ادامه دهید و بارها به من می گفت: ای عایشه، کافی نیست، و من می گفتم نه، عایشه می گوید: خواستم محبوبیتم را در نزد رسول الله  صلی الله علیه و آله وسلم بدانم تا اینکه سیر شدم، عایشه می گوید: از گفته هایشان در آن روز شعارابوالقاسم پاکیزه ، نیک بادا بود و در روایت دیگری آمده تا اینکه خسته شدم و پیامبر گفت: برایت کافیست؟ گفتم آری، پیامبر فرمودند: پس برو، و در روایت دیگری آمده که گفتم: عجله نکن، سپس برایم ایستاده، دوباره گفت: آیا کافیست؟ گفتم عجله نکن و من می دیدم که از خستگی پاهایشان را عوض می کنند. عایشه می فرماید: من نگاه کردن به آنان را دوست نداشتم فقط دوست داشتم بفهمم که مرا نسبت به زنان دیگرش چقدر دوست دارند و منزلت من نزدشان چقدر است، و من در آن روز دختری نوجوان بودم. پس رعایت حال زنان کوچک و کم سن که بر بازی حریصند را داشته باشید. عایشه می گوید: عمررضی الله عنه از راه رسید، مردم و بچه ها متفرق شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: دیدم شیطانهای انس و جن از عمر فرار کردند، عایشه می گوید: در آن روز پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم  فرمودند، تا یهود بداند که در دین ما گنجایش چنین چیزهایی هست.(6)

6- و همچنین از عایشه رضی الله عنها روایت است که: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از غزوه تبوک و یا خیبر آمدند و در خانه شان پرده ای بود که چون باد وزیدن گرفت گوشه پرده بالا رفت و عروسکهای عایشه دیده شدند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: ای عایشه، اینها چیست؟ گفتم: عروسکهای من است و پیامبردر میانشان اسبی دیدند که دو بال پارچه ای داشت، فرمودند: این چیست که در میانشان می بینم؟ گفتم: اسبی است، فرمودند: بر آن چه هست؟ گفتم: دو بال، گفتم: آیا نشنیدی که سلیمان اسبهایی داشت که دارای بالهای زیادی بودند، عایشه می گوید، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خندید و من دندانهایشان را دیدم.(7)

7- و نیز از عایشه رضی الله عنها روایت است که: وی در یکی از سفرها همراه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بوده و هنوز نوجوان بوده و چاق و بزرگ نشده بود، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به یارانش فرمود که شما جلوتر بروید و آنها رفتند عایشه می گوید سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من گفت: بیا با مسابقه دهیم، من از ایشان در مسابقه دو برنده شدم. بعداً در سفر دیگری با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم  بودم که به یارانش فرمودند جلوتر بروید و سپس به من گفتند: بیا با تو مسابقه می دهم. عایشه می گوید: من مسابقه گذشته را فراموش کرده و چاق و بزرگ نیز شده بودم، گفتم: ای رسول خدا، من با چنین حالتی که دارم چطور با شما مسابقه دهم؟ رسول خدا فرمودند: باید مسابقه بدهی، سپس مسابقه دادم و ایشان از من جلو زد و شروع بخنده نموده و فرمود: این با آن مسابقه برابر شد.(8)

8- و نیز از عایشه رضی الله عنها روایت است: که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم گاهی ظرف آبی را در حالیکه حائضه بودم به من داده تا که از آن بنوشم و سپس از من گرفته و دهان مبارک را بر جایی می گذاشت که من دهان گذاشته بودم و می نوشید و اگر استخوانی در دستم بود که گوشت آنرا می خوردم رسول الله  صلی الله علیه و آله وسلم از من گرفته و دهانشان را برجایی می گذاشت که من از آن جا می خوردم و شروع به خوردن می نمود.(9)

9- از جابربن عبدالله و جابربن عمیررضی الله عنهما روایت است که گفتند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هر چیزی که در آن یادی از خداوند نباشد اشتباه، لغو، و بیهوده است مگر چهار چیز 1- بازی نمودن مرد با همسرش 2- تربیت شخص اسبش را 3- تیراندازی نمودن 4- و آموختن شنا توسط فرد(10)



(1) این حدیث را طحاوی در المشکل 3/211 از ابن عباس روایت نموده است و قسمت اول آنرا حاکم 4/173 روایت نموده و گفته که سند آن صحیح است و ذهبی نیز تاییدش نموده است این روایت دو شاهد از حدیث ابوهریرهt نزد دیگر محدثین دارد.

(2) این حدیث را ترمذی تحت شماره 1163 روایت نموده و آنرا صحیح و حسن قرار داده است و ابن ماجه 1/568-569 روایت نموده است

(3) این حدیث را مسلم 4/178و179 و دیگر محدثین از ابوهریرهt روایت نموده اند.

(4) این حدیث را ترمذی 2/204 و احمد 2/250و472 و ابوالحسن الطوسی در مختصر خویش 1/218 روایت نموده و آنرا حسن قرار داده است و ترمذی گفته است حدیث صحیح می باشد.

(5) این لقبی است که رسول الله برای عایشه انتخاب نمودند «مترجم»

(6) این روایت را بخاری، مسلم ، نسائی ، طیالسی، احمد و محاملی در صلاة العیدین تحت شماره 134 و طحاوی در المشکل 1/116 و ابویعلی 229/1 روایت نموده اند که بعضی از قسمتهای روایت در بعضی، و بعضی دیگر در بعضی دیگر از این کتابها روایت شده است.

 (7) این حدیث را ابوداوود در سنن خویش 2/305 و نسائی در عشره النساء75/1 با سند صحیح، روایت کرده اند و ابن عدی 182/1 مختصر آنرا روایت نموده است. مترجم می گوید: از این حدیث دو چیز دیگر نیز ثابت می شود 1- پرده های ضروری در خانه از نظر شرعی اشکالی ندارد همانگونه که قبلا نیز بدان اشاره نمودم 2- عروسک برای بچه ها خریدن و یا در خانه داشتن اشکالی ندارد و در احادیثی که درباره ممانعت مجسمه ها آمده داخل نمی گردد و از ورود فرشته ها به خانه نیز ممانعت نمی کند

(8) این حدیث را حمیدی در المسند 261 و ابوداوود 1/403 و نسائی در عشره النساء 74/2 و دیگر محدثین روایت نموده اند.

(9) این حدیث را مسلم 1/168-169 و احمد 6/62 و دیگر محدثین روایت نموده اند.

(10) این روایت را نسائی در عشره النساء ق 74/2 و طبرانی در المعجم الکبیر 1/89/2 و ابونعیم در احادیث ابی القاسم الاصم 17-18 با سند صحیح روایت نموده اند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد