۩۩۩ آداب شب حجـــــــله ۩۩۩

آداب شب حجله ترجمه کتاب آداب الزفاف نوشته استاد آلبانی رحمه الله

۩۩۩ آداب شب حجـــــــله ۩۩۩

آداب شب حجله ترجمه کتاب آداب الزفاف نوشته استاد آلبانی رحمه الله

رداحادیث تحریم، باعمل عایشه (رض)

آداب شب حجله (۳۷)

 

رد احادیث تحریم، با عمل عایشه رضی الله عنها  

و جواب آن

از عجیب ترین عللی که برای رد این احادیث بیان شده گفته بعضی از احناف متعصب(۱)است که می گویند: همانا عایشه رضی الله عنها، انگشترهای طلایی می پوشید، چنانکه پسر خواهرش قاسم بن محمد آنرا دیده و جریان را بیان نموده و این روایت عایشه رضی الله عنها را بخاری در صحیحش روایت نموده است.

بنده می گویم: نسبت دادن این روایت بصورت مطلق به بخاری، خالی از اشکال نیست، زیرا این مطلب نزد علما مشهور بوده که، وقتی یک حدیث مطلقاً به بخاری نسبت داده شود مراد از آن این است که، بخاری در کتاب صحیح بخاری با سند روایت نموده است در حالیکه این اثر چنین نیست، زیرا بخاری این اثر را بدون سند معلقاً روایت نموده و حافظ در فتح الباری(۲) گفته که این اثر را ابن سعد در «الطبقات» به صورت متصل روایت نموده است و در مورد سندش سکوت نموده و این سند نزد من حسن است و ابن سعد(۳) می گوید: عبدالله بن مسلمه بن قعنب از عبدالعزیز بن محمد از عمروبن ابی عمر به ما چنین روایت نموده اند که از قاسم بن محمد پرسیدم، بعضی از مردم گمان می کنند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از دو سرخ یعنی آنچه با زعفران رنگ داده شده باشد و طلا ممانعت نموده است. قاسم گفت: بخدا دروغ گفته اند من عایشه را دیدم که لباسهایی که با رنگ زعفرانی رنگ شده و انگشترهای طلایی می پوشید.

و علاوه بر عبدالعزیز دیگران با این الفاظ روایت کرده اند: که عایشه رضی الله عنها دو سرخ، زیور آبدیده با طلا ولباس زعفرانی رنگ می پوشید. و این را ابن سعد نیز روایت نموده که ابوبکر بن عبدالله بن ابی اوس از سلیمان بن بلال از عمرو چنین روایت است و این سند صحیح تر است زیرا نیروی حافظه سلیمان بین بلال از عبدالعزیز قویتر بوده است. و اگر ذکر انگشتر در این اثر عایشه ثابت گردد جوابش بعداً خواهد آمد و گرنه مطلقاً در آن بر ایشان دلیلی نیست زیرا روایت دومی که صحیح تر است در آن از انگشتر ذکری بمیان نیامده است و آن حدیث به این حدیث اخیر حمل می شود همانند روایت دیگری که قاسم از عایشه رضی الله عنها روایت نموده که وی دختران خواهرش را زیورآلات طلایی می پوشاند و زکات آنها را نمی داد(۴)این روایت حمل بر طلای تکه ای می شود که بالاتفاق پوشیدن آن برای زنان جائز است. سپس آن فرد مذکور(۵) گفته است: هرگز این تصور جائز نیست که عایشهرضی الله عنها طلای محلق بپوشد و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم همیشه با او در خانه اش باشد و باوجود این او را از این عمل نهی ننماید. آری باید گفت این یک مغلطه ای واضح است و شاید که عمدی نباشد زیرا در اثر گذشته بیان نشده که عایشهرضی الله عنها با وجود اطلاع و آگاهی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم طلای حلقه ای پوشیده باشد بلکه در این اثر آمده است که قاسم بن محمد او را دیده که می پوشد آنچه نتیجه گرفته می شود این است که پوشش عایشه بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بوده زیراقاسم زمان پیامبر را درک نکرده است.

سپس ایشان ادامه می دهد و می گوید: آیا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از آن ممانعت می کنند ولی به عایشه رضی الله عنها خبر نمی رسد؟ این قطعا محال است.

آری باید گفت که این گفته شان فقط از نظر تئوری شاید محال باشد ولی این برای ما اهمیت ندارد زیرا بر خلاف واقعیت است چون بسیاری از سنتهای عملی و گفتار نبوی بر بزرگان صحابه مخفی مانده است واگر صحت سندهای آنها نبود ما نیز مانند آقای مشارالیه در آن موقع چنین می گفتیم ولی چه کنیم که ذکر مثالهای زیاد بحث را به درازا می کشد و ما ناگزیریم به ذکر دومثال بسنده کنیم.

1- عایشه رضی الله عنها مراد از اقراء را «طهر» می دانست چنانکه احمد در المسائل(۶) روایت نموده است و مالک در الموطاء(۷) با سند کاملاً صحیح چنین روایت نموده که عایشه فرمود: آیا شما می دانید که اقراء چیست؟ مراد از اقراء «طهرها» می باشد. و همانند این روایت را عبدالله بن احمد در مسائل امام احمد(۸) روایت نموده است.

در اینجا باید گفت که آنچه از سنت ثابت است این است که معنای قرء «همان حیض» است همانگونه که نظریه احناف است و این فرد مذکور(۹) نیز همین نظریه را دارد ولی آیا حضرت عالی مذهبش را بخاطر این قول عایشه، و بالا خص که موافق با سنت است رد می نماید؟ و یا اینکه قول عایشه را دلیل نسخ آن می گیرد؟ همانگونه که در مساله مورد بحث ما چنین نموده است.

2- عایشه رضی الله عنها می گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نزد ایشان آمده و در دست او انگشترهای نقره ای دیدند وفرمودند: ای عایشه اینها چیست؟ عایشه گفت ای رسول خدا برای اینکه خودم را برایتان آراسته باشم در دست نمودم. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آیا زکات آنها را اداء می نمائی؟ گفت: خیر، یا گفت: اگر خدا بخواهد، پیامبر فرمودند: همین برایت از آتش کافی است.(۱۰)

این حدیث صراحتاً در مورد وجوب زکات زیورآلات می باشد و این دلیل کسانی است که قائل به وجوب زکات در زیور آلات اند که احناف نیز از آن جمله اند.

سپس از خود عایشه حدیث دیگری روایت شد که با این حدیث مخالف است، آن حدیث را مالک(۱۱) از قاسم بن محمد «راوی حدیث انگشت» روایت نموده که عایشه دختران برادرش که یتیم بوده و تحت سرپرستی او بودند و زیورآلات داشتند زکات آنها را پرداخت نمی کرد.

سند این روایت کاملاً صحیح است و همانند این از روایت احمد نیز قبلاً بیان شد.

این مخالفتی است صریح از عایشه با حدیث خودش پس وقتی عایشه با حدیث خودش مخالفت می نماید به طور اولی با احادیث دیگران که خودش روایت ننموده مخالفت می نماید.

بهر حال ایشان بنابر اجتهادشان اجر می برند ولی آن جناب(۱۲) در این مخالفت چه می فرماید آیا عمل به آن حدیث و مذهبش را بنابر این گفته عایشه رضی الله عنها رد می نماید. و یا اینکه حدیث را گرفته و از گفته اش همانگونه که واجب و ضروری است عذری مورد قبول پیش نموده عذر خواهی می کند.

بهرحال هرکس اندکی عقل داشته باشد متوجه می شود که آنچه ایشان گفته امکان تصور ندارد و یا اینکه قطعاً محال است و ما مساله مورد بحث را با احادیثی که دارای سندهای صحیح است ثابت نمودیم. نتیجه این می شود که یک مسلمان وقتی حدیث پیامبر برایش ثابت گردید نباید به گفته کسی دیگر توجه نماید هر چند که گوینده دارای مقام شامخ علمی و درجه رفیع فضل و صلاح هم باشد، زیرا با تمام اینها معصوم نیست.

و این یکی از علل و اسبابی است که باعث شجاعت ما در استمرار و تداوم تمسک به کتاب الله و سنت و عدم توجه به دیگر گفتارها شده است همانگونه که ما در این مساله نیز همین راه را پیمودیم و از خداوند متعال خواهانیم که جمیع مسلمین را توفیق عمل به این مساله و دیگر مسائلی که از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به ثبوت رسیده را عنایت فرماید.



] (۱) مقصود استاد آلبانی نویسنده کتاب دراسات تطبیقیه فی الحدیث النبوی می باشد (مترجم)

(۲) فتح الباری 10/271

(۳) طبقات ابن سعد 8/48

(۴) در المسائل صفحه 145 با سند صحیح امام احمد روایت نموده اند

(۵) مقصود استاد آلبانی نویسنده دراسات تطبیقیه فی الحدیث النبوی می باشد

(۶) المسائل صفحه 185

 (۷) الموطاء 2/96

 (۸) المسائل صفحه 331

 (۹) مقصود استاد، نویسنده دراسات تطبیقیه فی الحدیث النبوی می باشد

 (۱۰) این حدیث را ابوداوود 1/244 و دیگران روایت کرده اند و سند آن برشرط صحیح بخاری است چنانکه حافظ در التلخیص 6/19 بیان کرده است و محمد بن عطائی که در سند آن است وی محمد بن عمرو بن عطا بوده که ثقه وقابل حجت است و از رجال بخاری و مسلم است چنانکه در الترغیب آمده است ولی ابن جوزی در التحقیق 1/198/1 وی را فردی دیگر تصور نموده و مجهول قرار داده و این حدیث را بنا بر همین علت ضعیف قرار داده که حرفش اعتباری ندارد.   

 (۱۱) مالک 1/245

(۱۳) نویسنده دراسات تطبیقیه مقصود می باشد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد